سفر به تهران
هورااااااااا ما اومدیم چند روز رفتیم تهران خونه دایی احسان(دایی مامانی) و چنننننننننننننند روز هم خونه خاله زهره خترم هزارررررررر بار شکره خدا که خیلی خانوم بودی و اروم بودی و اصلا مامان رو اذیت نکردی یه چند تا عکس هم واسه یادگاری برات میذارم اینجا امام زاده هاشمه اینجا هم پسردایی های مامانی داشتن بازی میکردن و شما نگاهشون میکردی اینجا هم میخواستیم بریم خونه زینب جون که شما حاضر شده بودی و بغل علی پسر داییم مهربونه مامانی بودی اینم عکسه اولین غلطی که زدی و من رو شدیددددددددا خوشحال کردی ظاهرا شما تنبل تشریف داری مادر ...