زهرازهرا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

گل بهاری مامان و بابا

زهرا سرما خورده

دخی مامان از گرگان که برگشتیم شما سرما خوردی فکر کنم از من گرفتی البته شدید نیست فقط مماخت اویزونه البته بعد از سه روز الان بهتر شدی اینم چند تا عکس ازت تو این عکس هم که معلومه حالت بهتر شده   ...
7 آبان 1392

عید قربان و غدیر

دخمل طلا جونم عیدت مبارک عزیزم از عید قربان تا عید غدیر من و شما گرگان بودیم و شما دیگه دختره خانومی شدی و بهت خیلی خوش گذشت در ضمن اون زلفاتم دادم زن دایی سعیده کوتاه کرد برات الهی هزار تا از این عیدا رو ببینی عزیزم راستی روزه عیده غدیر 7 ماهت تموم شد عزیزم    ...
4 آبان 1392

زهرا طلا

دخمل خانومی من هر روز داری تغییر میکنی و چیز یاد  میگیری یه مدته که جیغ میزنی ماما بابا میگی میشینی تبلیغ های تلویزیون رو نگاه میکنی اهنگ میزنه سرسر میکنی و خودت رو تکون میدی اینم چند تا عکس  جدید     ...
20 مهر 1392

پیشرفتهای زهرا

دخیه مامان تو این چند وقت کلی بزرگ شدی و دیگه مارو خوب میشناسی بابای که از سره کار میاد براش ذوق میکنی تازه سرسری هم یاد گرفتی و خودت رو لوس میکنی و سرسری میکنی یه صداهایی هم از خودت در میاری  راستی دندونه دومت هم در اومده در ضمن شست خور هم شدی مادر   ...
13 مهر 1392

6ماهگیت مبارک گل من

دختره گلم امروز 6 ماهت شد  مبارکت باشه عزیزم واکسن رو با سلام صلوات زدیم  خداروشکر گریه نکردی  شب دوبار بالا اوردی و نیمه شب تب کردی و کلی بی قراری  خوب نخوابیدی و خوب نخوابیدیم کل روز رو بیدار بودی و هی نق زدی و هی خندیدی تا اینکه ساعت 9.30 بالاخره خوابیدی .زهرا خیلی زود گذشت این روزها خدارو شکر که خوب گذشت اولاش سخت بود ولی شکر  به خیر گذشت   اینم کادوی 6 ماهگی شما از طرفه من و بابا   اینم کادوی دندونیت که همسایه  بالایی برات اورده مامانه برنا             ...
3 مهر 1392

دندانه زهرا در استانه 6 ماهگی

سلام سلام صد تا سلام من اومدم با دندونام می خوام نشونتون بدم صاحب مروارید شدم یواش یواش و بی صدا شدم جزء کباب خورا هوراااااااااااااااااا دندونه زهرا جونم در اومد مبارکت باشه عزیزم  دو روز مونده 6 ماهت تموم  بشه دندونت در اومده عزیزم       ...
31 شهريور 1392

زهرا و سفر به قم

  دخملی مامان یادته چند روز پیش برات کیک خریدیم و گفتم که روزه دختره و گفتم که تولده حضرت معصومه هست خوب حالا شمارو اوردیم خونه حضرت معصومه تا انشااله به برکتش دختره خوب و خانومی باشی جمکران هم رفتیم ولی فعلا عکسش رو ندارم اینم چند تا عکس اینم بگم که شما خیلی خانوم بودی و اصلا اذیت نکردی تازه یه دوست خوب هم به اسم نازنین فاطمه پیدا کردی که خواهرزاده خاله محبوبه هست   اینجا هم تو راهه برگشته که شما خوابیدی و دستت رو گذاشتی رو صورتت اینجا هم برای نهار یه جای خنک استادیم و شما خیلی خوشحال بودی   اینم یادگاری برای دخملی از قم   ...
25 شهريور 1392