زهرازهرا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

گل بهاری مامان و بابا

ده ماهگی

1392/11/13 0:52
نویسنده : مامان مریم
1,371 بازدید
اشتراک گذاری

 

دخمله نازه من مامان خیلی تنبلی میکنه و برات چیزی نمینویسه شرمنده یک ماه از پست قبلی گذشته بهتره با عکس برات توضیح بدم 

کارایی که یاد گرفتی هم اینه که دستت رو میشناسی عمو جواد بهت یاد داده میگن الله اکبر دستت رو میبری بالا . بای بای میکنی .  اب اب  میگی . به کباب میگی باب  

تو این مدت مهمونی به شادی زیاد رفتیم

یکیش تولد فرزان کوچولو بود که شما خیلی خوشحال بودی 

 

ببین چه جوری داری فشفشه رو نگاه میکنی 

 

اینجا هم توی عروسی هستی عزیزم خیلی خانوم شدیا 

 

قیافه رو 

 

اینجا هم امل یه شب با خاله حمیده و یکی دیگه از دوستای بابایی رفته بودیم خرید

فست فود زیبای باران

شیرین کارت رو ببین گربه شدی

اینم از اولین برف زندگیت که الهی سالهای سال  زمستون هارو پشت سر بذاری

که با دوستات رفتیم بالا پشت بوم و بابایی و خاله فرشته ادم برفی درست کردن البته بابایی یکم کمک کردا چون دستکش نداشت دستش یخ زد عمو اکبری رو هم هرچی صداش کردیم نیومد که نیومد

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله اقليما
14 بهمن 92 1:14
تولدش مبارك زهراگلي اين مامان مريم خيلي تنبله ها چقدر عسل شدي تو كيجا شمالي آخه كي عسل نمكي ديده تا حالا؟؟!!تو جزو عجايبي قشنگ خاله به بابايتم بگو آخه آدم توي سرما با دمپايي و بدون دستكش ميره برف بازي؟؟!!!جاي مامان مريم توي عكس خاليه هامامان مريم كوشي پس؟؟!!!كاش مي اومدي اين ور دوربين مرسي كه برامون عكس گذاشتي .............................................................................. ممنون خاله اقلیمایمهلبون خاله مامانم دیگهشورش رو در اورده ماهی یدونه پست میذاره ایش بهش خاله جونم چشات عسل میبینه بووووووس بابامم فکر نمیکرد هوا انقددددددددددددررررررر سرد باشه بدون امکانات اومد بالا خاله کسی نبود عکس سه نفره ازمون بگیره مامانمم میارم اینوره بازار مطمئن باش
یاسمن
20 اسفند 92 16:54
اخی عزیزم خدا نگهش داره یه مدت نشد بهتون سر بزنم عزیزم زهرا جونی چه خانومی شده خدا حفظش کنه بوووووووس